واکاوی کارخانه نوآوری درخشان یزد

دکتر حامد حسن زاده

واکاوی کارخانه نوآوری درخشان یزد

مقدمه

ماری جو هچ (Mary Jo Hatch) در کتاب فاخر نظریه‌­ی سازمان، علم سازمان و مدیریت را به چهار دوره­‌ی زمانی پیش از تاریخ، مدرن، نمادین-تفسیری و پست­‌مدرن تقسیم‌­­بندی نموده است. بر این اساس، ریشه­‌های علم مدیریت امروزی را می‌­توان در دهه­‌ی 1770 میلادی با ظهور پیشگامانی مانند آدام اسمیت (Adam Smith) مشاهده کرد. در سال­های بعد، دانشمندانی چون کارل مارکس (Karl Heinrich Marx)، امیل دورکیم (David Émile Durkheim) ، فردریک وینسلو تیلور (Frederick Winslow Taylor)، ماری پارک فالت (Mary Parker Follett)، هنری فایول (Mary Parker Follett)، ماکس وبر (Max Weber) و دیگران، دوره­‌ی زمانی پیش از تاریخ علم سازمان را رقم زدند.

دهه­‌ی 1970 و 1980 میلادی شاهد ظهور دانشمندان دوره‌­ی مدرن بود. لودویگ فون برتالنفی (Ludwig von Bertalanffy)، بولدینگ (Kenneth E. Boulding)، برنز و استاکر (Burns & Stalker)، وودوارد (Robert Burns Woodward)، لارنس و لورش (Lawrence & Lorsch) و دیگران به نظریه­‌پردازی در این دیدگاه پرداختند. دهه­‌ی 1980 میلادی، دوران نمادین-تفسیری با دانشمندانی چون شوتز (Alfred Schutz)، وایت (Harry Dexter White)، سلزنیک (Philip Selznick) و دیگران آغاز و به دوران پست­ مدرن در دهه­‌ی 1980 میلادی رسید.

در دوران پست­‌مدرن نیز دانشمندانی چون سوسور (Ferdinand de Saussure)، فوکو (Michel Foucault) و دیگران، نظریه­‌های خود را بر دیگر نظریه­‌های سازمان و مدیریت افزودند؛ و به این ترتیب و در مدت بیش از 250 سال، جنگلی از نظریه­‌های سازمان شکل گرفت که هم‌­اکنون در قالب صدها جلد کتاب و هزاران مقاله‌­ی علمی و غیره در دسترس همه مدیران و کارآفرینان قرار دارد.

بررسی نظریه‌­های دوران چهارگانه­‌ی تاریخی فوق هر چند بسیار جذاب است، اما در این مجال نمی­‌گنجد. من، آنچه از تمام این نظریه­‌ها و دانشمندان می­‌توانم به طور خلاصه برای شما بازگو کنم این است که:

«مدیریت، ریشه در علم و علم مدیریت ریشه در تاریخ و تاریخ ریشه در تمام تجربه­های نوع بشر دارد. و مدیرانی که مدیریت علمی را نیاموزند و به کار نگیرند، خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، کشتی سازمانشان را با تمام منابع، فرصت­ها، ذینفعان، اهداف و آرمان­هایشان، به سینه­یِ موج­هایِ خروشانِ اقیانوس­هایِ سرخِ ناکجاآباد خواهند کشاند و تا آنگاه که اولین موج، سیلی محکم خود را بر عرشه­ی این کشتی طوفان­زده ننوازد و آب­های سرد و شور اقیانوس، تا ارکان سازمانشان نسوخ نکرده باشد، همچنان، باصلابت و سکان به دست و باد در غبغب، فرمانِ به پیش سر می­دهند و زمانی از خواب غفلت بیدار می­شوند که دیگر آنچنان دیر است که انجامی جز مغروق­شدن در اقیانوس جهلِ مرکبشان در انتظار نیست».

هدف از نگارش این گزارش علمی (واکاوی)، که به بررسی اجمالی سازمانی با نام «کارخانه‌­ی نوآوری درخشان یزد» با بهره‌گیری از نظریه‌­های دانشمندان پیش‌گفته در بالا، از دوران پیش از تاریخ تا دوران پست­‌مدرن می‌پردازد، صرفاً طرح نقاط ضعف و چالش­های سازمان کارخانه­ی نوآوری درخشان یزد از منظر علم سازمان و مدیریت است. چرا که مردمان سخت­‌کوش یزد مستحق بهترین­‌هایند و بهترین­‌ها را باید با روشی علمی و با اتکاء به دانش روز دنیای مدرن، خود بسازیم که از دیگران انتظار ساختن نیست.

لذا، برداشت­‌های شخصی شما خواننده محترم از این مستند، از نظر من صحیح، محترم و قابل طرح است. اما انتظار اصلی از شما (به ویژه سهام­داران، هیئت­مدیره و مدیران) آن است که در جهت رفع چالش‌­ها و نقاط ضعف طرح شده گام بردارید. گام­‌هایی هر چند کوچک اما مؤثر که در میان‌مدت بتواند وضعیت بهتری را برای این سازمان به ارمغان آورد. نقاط قوت را همه می­‌دانیم و از این بابت نیازی به طرح آن نمی­‌بینم.

کارخانه نوآوری درخشان یزد

تأسیس

کارخانه نوآوری درخشان یزد در مرداد ماه سال ۱۴۰۱ و با حضور معاون علمی و فناوری رئیس‌جمهور افتتاح شد. شنیدن این خبر برای کارآفرینان و اهالی زیست‌بوم فناورانه استان یزد بسیار مسرت‌بخش بود؛ چراکه راه‌اندازی این کارخانه به‌عنوان نماد کارآفرینی و رشد استان یزد، عامل احیای جایگاه تاریخی و تأثیرگذار آن خواهد بود. سورنا ستاری، معاون فناوری رئیس‌جمهور و همچنین رئیس بنیاد ملی نخبگان، نیز به این امر اذعان داشته و در مراسم افتتاحیه این کارخانه به ظرفیت‌های نوآورانه استان یزد اشاره کرد. او با تأکید بر پتانسیل نیروهای جوان و خلاق یزد، نقش فرزندان کویر را در پیشرفت کشور ضروری دانست. درواقع استان یزد باتوجه‌به محدودیت‌های آبی و بارش کم، یکی از نوآورترین نقاط ایران به شمار می‌آید. سازگاری مردم این خطه با کمبود آب، ابداعات کاربردی فراوان در حوزه انرژی و نوآوری‌های بی‌شمار مردم یزد در مبحث آب، شاهد خوبی بر این مدعا است.

در نهایت، هدف از ایجاد این کارخانه این است که نیروی انسانی متخصص و خلاق استان یزد، به دلیل کمبود بسترهای نوآورانه از استان خارج نشوند. واقعیت این است که هر یک از استان‌های کشور با ایجاد یک کارخانه نوآوری، سهم بسزایی در پیشرفت استان و سپس توسعه کشور خواهند داشت. در همین راستا، ما در این مطلب از رشدانا به زوایای مختلف کارخانه نوآوری یزد پرداخته و قصد داریم در این زمینه بیشتر صحبت کنیم.

کارخانه نوآوری یزد راهی به‌سوی توسعه و توانمندسازی جوانان خلاق

به‌طورکلی همه کارخانه‌های نوآوری، واحدهای غیرانتفاعی منطقه‌ای هستند که وظیفه ایجاد ابزار و منابع کارآفرینی استان را برعهده دارند. این منابع که به‌راحتی در اختیار جوانان و دانشگاهیان قرار ندارند عبارت‌اند از: سرمایه‌گذاران، مشاوران، منتورها، شتاب‌دهنده‌ها و خدمات دهندگان به کسب‌وکارهای نوآور و استارتاپ‌ها.

با این ‌حال، کارکرد اصلی هر یک از کارخانه‌های نوآوری مثل کارخانه­ی نوآوری یزد، این است که علی‌رغم حفظ سرمایه‌های جوان در استان، زمینه تسهیل و رشد کسب‌وکارهای مختلف را نیز فراهم کند. از سوی دیگر، دانشگاه‌ها نیز سهم قابل‌توجهی را برای آموزش به جوانان خلاق برعهده داشته و ضمن همکاری با کارخانه نوآوری، صدها کارآفرین نمونه و موفق را در هر یک از استان‌ها تربیت می‌کنند.

یزد جزء آن دسته از استان‌هایی است که به لحاظ تعداد افراد تحصیل ‌کرده در جایگاه بسیار خوبی قرار گرفته و در شاخص‌های نیروی انسانی نیز جزء رتبه‌های اول کشوری است. این در حالی است که استان یزد با چالش‌های جدی در زمینه اشتغال مواجه شده و تبدیل یک مکان ارزشمند همچون کارخانه نساجی درخشان به بستر نوآوری، توسعه و کارآفرینی، می‌تواند زمینه‌ساز رفع بسیاری از مشکلات اقتصادی استان شود.

هدف از راه‌اندازی کارخانه نوآوری یزد چیست؟

گام برداشتن در مسیر توسعه، آن هم با وجود دولت‌هایی که در حال حاضر با مشکلات جدی اقتصادی مواجه هستند؛ امر بسیار دشواری است. از سوی دیگر، سرعت تحولات عصر حاضر به حدی زیاد است که دولت‌ها نیز به‌تنهایی قادر به جبران عقب‌ماندگی‌های موجود و حل بحران بیکاری نیستند. اینجا است که توجه به فناوری و سرمایه‌گذاری در آن اهمیت فراوانی پیدا می‌کند. در این میان، فناوری‌های بومی داخلی از توانایی بسیار بالایی برای رفع مشکلات موجود برخوردار هستند.

کافی است ظرفیت‌های فرهنگی، اقتصادی، گردشگری و غیره­ی هر استان شناسایی شده و با ایجاد زیست‌بوم‌های فناورانه مثل کارخانه نوآوری یزد، به رشد داخلی کشور کمک شود؛ بنابراین چشم‌انداز این کارخانه دستیابی به اهداف زیر است:

  • حمایت از استارتاپ‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان استان
  • به‌کارگیری نوآوری و فناوری‌های روز در تولیدات استانی
  • تسهیل فرآیند ایجاد شتاب‌دهنده‌ها
  • به نمایش گذاشتن توانمندی‌ها و ظرفیت‌های اقتصادی استان
  • کمک به تحقق اقتصاد دانش‌بنیان
  • مستقر کردن مراکز نوآوری در حوزه صنعت
  • توسعه بازار و ورود به بازارهای جدید ضمن تعامل با بازارهای داخلی و خارجی

اجزا و واحدهای پیشنهاد شده برای کارخانه نوآوری درخشان یزد

مساحت بالای کارخانه و ظرفیت‌های اقتصادی و نوآوری ویژه‌ای که در استان یزد وجود دارد، باعث شده مسئولان و سایر دست‌اندرکاران کارخانه نوآوری، نسبت به ایجاد واحدهای زیر در کارخانه تصمیم بگیرند:

  • مراکز نوآوری
  • مرکز نوآوری گردشگری (باتوجه‌به ظرفیت عظیم گردشگری استان)
  • مرکز نوآوری در زمینه کاشی، سرامیک، چینی بهداشتی، شیشه، آجر و فولاد
  • مرکز نوآوری در حوزه IT
  • مرکز نوآوری در زمینه صنایع غذایی به‌ویژه کنجد و فرآورده‌های حاصل از آن
  • مراکز شتاب‌دهی
  • شتاب‌دهنده گردشگری هوشمند
  • شتاب‌دهنده شهر هوشمند
  • شتاب‌دهنده فناوری‌های صنعت ساختمان
  • شتاب‌دهنده فناوری‌های بخش معدن
  • واحدها و بخش‌های پشتیبانی مستقر در کارخانه
  • فضای کار اشتراکی
  • مشاوره فنی
  • سالن‌های همایش و گردهمایی
  • صندوق ضمانت
  • دفتر شرکت‌های دانش‌بنیان
  • نهادهای تأمین مالی
  • مرکز اقتصاد دیجیتال
  • واحد مشاوره کارآفرینی
  • صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر

منظر اول؛ پارادوکس نهادی

بر اساس نظریه­‌ی نهادی، محیط‌ها به دو طریق متفاوت می‌توانند تقاضاهایی را بر سازمان‌ها  تحمیل کنند. نخست آن که محیط‌ها ممکن است تقاضاهای فنی، اقتصادی و فیزیکی ایجاد کنند که سازمان‌ها  را ملزم می سازد کالاها و خدماتی را تولید و در یک بازار یا شبه بازار مبادله کنند. دوم آن که ممکن است برخی تقاضاهای اجتماعی، فرهنگی قانونی یا سیاسی مطرح کنند که سازمان‌ها  را به ایفای نقش­هایی خاص در جامعه و ایجاد و حفظ نوعی چارچوب ظاهری بیرونی وادار سازند.

محیط­هایی که تقاضاهای فنی، اقتصادی یا فیزیکی بر آنها غالب است به سازمان‌ها  به خاطر عرضه­ی کارآمد و اثربخش کالاها و خدمات پاداش می­دهند. محیط‌هایی که تقاضای اجتماعی، فرهنگی قانونی و یا سیاسی بر آنها حاکم است به سازمان‌ها به خاطر سازگاری با ارزش­ها هنجارها قوانین و باورهای مورد اعتماد نهادهای اجتماعی نظیر حکومت مذهب و آموزش و پرورش پاداش می­دهند.

بر اساس نظریه­ی نهادی، اکثرکارخانه­های نوآوری در کشور ما با تناقضی ذاتی مواجه هستند. توجه داشته باشید که ساختار اجتماعی این کارخانه‌ها اغلب سازمان‌های حاکمیتی و یا دولتی هستند، درحالی­که بخش اصلی ذی­نفعان شامل افراد حقیقی و شرکت­های مستقر در کارخانه‌های نوآوری را سازمان­های خصوصی، شتاب­دهنده‌ها، آزادکارها (Freelancers) و سایر اشخاص حقوقی و حقیقی عمدتاً غیردولتی(خصوصی) تشکیل می‌دهد.

بر اساس نظریه­ی نهادی، از آنجا که محیط­هایی با تقاضای اجتماعی، فرهنگی قانونی و سیاسی بر هسته مدیریتی کارخانه‌های نوآوری حاکم است، دستیابی به پاداش در قبال سازگاری با ارزش‌ها، هنجارها، قوانین و باورهای مورد اعتماد نهادهای اجتماعی نظیر حکومت، مذهب و آموزش و میسر است. درحالی­که افراد و سازمان‌ها ی عمدتاً خصوصی مستقر در این کارخانه‌ها از آنجا که محیط­‌های با تقاضاهای فنی، اقتصادی یا فیزیکی بر آنها غالب است، به خاطر عرضه‌ی کارآمد و اثر بخش کالاها و خدمات پاداش دریافت می­کنند و نه در قبال تأمین نظر نهادهای اجتماعی و این یک تعارض منافع و پارادکس بزرگ است.

به عبارت دیگر، همزمان با تلاش­‌های مستمر افراد مستقر در کارخانه‌های نوآوری به منظور افزایش کارایی و اثر بخشی (بهره‌­وری) با هدف ارضای نیازهای فنی، اقتصادی و فیزیکی محیط، ساختار اجتماعی کارخانه‌های نوآوری ناخواسته در پی سازگاری با ارزش‌ها، هنجارها و قوانین و باورهای مورد اعتماد نهادهای بالادستی­‌شان هستند. به عنوان مثال افراد در پی دستیابی به زیرساخت‌های ارتباطی با سرعت بالا و پایداری قابل قبول­اند؛ اما کارخانه­ی نوآوری درخشان در پی افزایش ارزیابی و کنترل منابع و حتی اعمال محدودیت­‌هایی در دسترسی به منابعی مانند: ارتباطات، اطلاعات، فضای کار فیزیکی، انرژی، اینترنت و غیره که این امر موجب بروز چالش­‌های مهمی در دل خود خواهد شد که در ادامه به تشریح برخی از آنها خواهیم پرداخت.

منظر دوم؛ بازی­‌های سیاسی و تعارض منافع

 در جایی که تعارض بین منافع ذینفعان، کارکنان، مدیریت و سازمان مشاهده می‌شود، می‌توان سازمان را به مثابه یک سیستم سیاسی تجزیه و تحلیل کرد. سازمان سیاسی یعنی سازمانی که در آن منافع، قدرت و تعارض منافع وجود دارد. سیاست در سازمان را می‌توان در قالب بازی‌های قدرت و تعارضات سازمانی جستجو کرد. چیزی که در هر سیستم حکومتی نیز یافت می‌شود. مسبب سیاست‌های سازمانی روابط متقابل اشخاص است. بازی‌های قدرت و تعارضات سازمانی اغلب به گونه ای اتفاق می افتد که برای همه‌ی افراد ملموس نیست و فقط کسانی که درگیر آنها هستند درکشان می کنند.

افکار و خواسته‌های افراد در سازمان متفاوت است و این تفاوت باعث تنش می‌شود. برای حل تنش می‌توان از بازی‌های سیاسی استفاده کرد.  پس با استفاده از استعاره سیاسی می‌توان به سیاست‌های روزمره سازمان پی برد، آنها را تجزیه و تحلیل نمود و مشکلات مربوط به آنها را حل و فصل کرد. یکی از فعالیت‌های آشکار کارکنان و مدیران، فعالیت‌های سیاسی آنان است. کلیه افراد سطوح سازمان اعم از کارکنان و مدیران به صورت حسابگرانه و عقلایی کار می کنند و تا جایی با اهداف سازمان همراهی دارند که با اهداف فردیشان همراهی داشته باشد.

لذا هر فرد به عنوان یک سیاست‌مدار در سازمان عمل می کند. به عبارت دیگر، حسابگری انسانی، محدودیت منابع، علایق شخصی، حس منفعت طلبی، میل به سوداگری و ارضای نیازهای فردی و نظایر آن موجب بروز سیاسی‌­کاری در میان کارکنان و مدیران می‌شود. در همین رابطه، اتفاق نظر محققان و نویسندگان نظریه‌های سازمانی بر این است که سیاست یعنی قدرت در عمل و منظور از رفتار سیاسی مجموعه فعالیت‌هایی است که جزء فعالیت‌های سازمانی نیستند ولی برای توزیع مزایا (منابع) در سازمان انجام می‌شوند. فعالیت‌های سیاسی در سراسر سازمان انجام می‌شوند و خاستگاه بروز فعالیت‌های سیاسی عدم وضوح خط مشی‌­های سازمانی و فضای ابهام‌­آلود سازمان است. بر همین اساس، سه سطح عمل سیاسی فردی، ائتلاف و شبکه در همه­ی سازمان‌ها  قابل مشاهده است:

تعارض

تعارض نتیجه­‌ی رویارویی منافع متفاوت افراد در سازمان است و معمولاً به صورت نیروی بازدارنده­ی عملکرد مطلوب در نظر گرفته می‌شود. مقابله با رقبا در درون سازمان، عدم تفاهم کارکنان بخش‌ها با یکدیگر، کنار نیامدن با یکدیگر و نظایر آن از نشانه‌های بروز تعارض است. بنابراین منشأ تعارض را می‌توان سازمانی و یا روابط بین شخصی دانست. مهمترین اثرات منفی تعارض عبارتند از:  ایجاد فشار و تنیدگی روحی، عدم امکان هماهنگی بین افراد و گروه‌ها، اتلاف انرژی نیروها، کاهش اثربخشی سازمانی.

قدرت

قدرت وسیله­‌ای است که از طریق آن می‌توان تعارض منافع را حل کرد. قدرت، نیروی بالقوه نفوذ و تأثیرگذاری در دیگران و توانایی تغییر رفتار دیگران در جهت مطلوب است. قدرت در نتیجه فرآیندهای سیاسی سازمان حاصل می‌شود و عمدتاً جهت منابع شخصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. سیاست­‌های سازمانی به استفاده از قدرت جهت پیش‌برد منابع شخصی یا گروهی خود دلالت دارند. نفوذ اجتماعی بر توانایی تأثیر مثبت یا مطلوب بر دیگران دلالت دارد. برخی از منابع قدرت شامل اختیارات رسمی، کنترل منابع، کنترل مرز و غیره است.

نظام سیاسی فردگرا وجمع گرا

در نظام سیاسی فردگرا، فرهنگ غالب بر رعایت حقوق مدیریت تأکید می ورزد و مدیریت حکم پدرسالار را دارد. در این نظام، وجود تعارض به منزله­ی منبع مشکلات شناخته می‌شود و مدیریت در جهت جلوگیری و حذف آن همت می کند. مدیریت در سیستم سیاسی فردگرا تمایل دارد تا قدرت ظاهری و رسمی به مثابه تنها منبع مشروع قدرت شناخته شود.

اما در نظام سیاسی جمع گرا، گروه‌های متفاوت برای رسیدن به سهم خود در قدرت با هم به مجادله و رقابت می پردازند و برای تحقق آمال سیاسی خود اعمال نفوذ می کنند. سازمان‌ها یی که سیستم سیاسی جمع‌گرا دارند، فضای مناسبی برای خودگردانی کارکنان فرآهم می آورند به طوری که هر کارمند دارای مکان مجزا و فضای مناسب برای خودگردانی باشد. در سیستم‌های سیاسی جمع گرا، تعارض به مثابه دریچه‌­ی (سوپاپ) اطمینان برای جلوگیری از انفجار تعارض منافع عمل می کند.

منظر سوم؛ زنجیره­ و شبکه­ی ارزش

زنجیره­‌ی ارزش

زنجیره­‌ی ارزش (Value Chain) مجموعه عملیاتی است که در یک صنعت به‌صورت زنجیر­گونه انجام می‌گیرد تا به خلق ارزش منجر شود. بر پایه­‌ی دیدگاه‌های پیشین، هر سازمان یک جایگاه در زنجیره­ی ارزش را به خود اختصاص می‌داد. در این جریان تأمین‌کنندگان ورودی‌ها را مهیا می‌کنند، سازمان ارزش را به این ورودی‌ها اضافه می‌کند و سپس آن را به عامل دیگری در زنجیره انتقال می‌دهد تا در پایان به صورت ارزش به مشتری برسد. اما اکنون در ابرشرکت‌ها این زنجیره به‌طور کامل در یک مجموعه واحد کنارهم قرار می‌گیرند.

شبکه­‌ی ارزش

شبکه‌ی ارزش مجموعه‌های پیچیده‌ای از منابع فناوری و اجتماعی است. هدف چارچوب ایجاد بیشترین سود برای افراد مرتبط با شبکه ارزش است. این مجموعه‌ها با ارتباط با همدیگر برای ایجاد محصولات عمومی یا ارزش اقتصادی کار می‌کنند. این ارزش به‌عنوان دانش، ارزش مالی و دیگر ارزش‌های ناملموس ظاهر می‌شود. شرکت‌ها هر دوی شبکه‌های داخلی و خارجی ارزش را دارا هستند. وجه خارجی شبکه شامل مشتریان یا دریافت‌کنندگان، واسطه‌ها، ذینفعان، مکمل‌ها، شبکه‌های نوآوری و تأمین‌کنندگان است. شبکه‌های ارزش داخلی بر فعالیت‌های کلیدی، فرآیندها و ارتباط‌ها مانند تکمیل درخواست، نوآوری و پشتیبانی مشتری تمرکز دارند. کریستن‌سن شبکه‌ی ارزش را چنین تعریف می‌کند: زمینه‌ای که در داخل آن یک شرکت مشخص می‌شود و به نیازهای مشتریان پاسخ می‌دهد، مشکلات را حل می‌کند، ورودی‌ها را تأمین می‌کند، به رقبا واکنش نشان می‌دهد و برای سودآوری می‌کوشد. زمینه یک چارچوب برای تصمیم‌گیرندگان است که در این چارچوب تصمیم‌گیری کنند: آن‌ها به‌وسیلهٔ محصولات و خدمات با ارزش بیشتر برای مشتریان کنونی با استفاده از روابط موجود با تأمین‌کنندگان و سازمان‌ها در جهت بهینه‌سازی ارزش‌های شرکت‌ها تلاش می‌کنند.

چارچوب ایجاد ارزش

این چارچوب شامل مؤلفه‌های زیر است:

  • مجموعه‌ای از مشتریان
  • خدماتی برای استفاده تمام مشتریان، و امکان تعامل میان مشتریان
  • سازمان‌هایی که خدمات را فراهم کنند.
  • مجموعه‌ای از قراردادها که که امکان دسترسی به خدمات را مهیا کند.

ارزش‌­های محسوس

تمام مبادلات کالاها، خدمات یا درآمد شامل تمام معاملات که دربرگیرنده قراردادها، فاکتورها، رسید درخواست‌ها، درخواست برای طرح‌ها، تأییدیه‌ها و پرداخت‌ها به‌عنوان ارزش‌های محسوس در نظر گرفته می‌شوند. کالاها و خدماتی که ایجاد درآمد می‌کنند یا در قسمتی از خدمتی به کار گرفته می‌شوند نیز شامل ارزش‌های محسوس می‌شوند.

ارزش­‌های نامحسوس

دو زیرگروه اصلی شامل ارزش‌های نامحسوس می‌شوند: دانش و مزایا. دانش نامحسوس شامل اطلاعات استراتژیک، دانش برنامه‌ریزی، دانش فرآیند، دانش فنی، طراحی مشترک و توسعه سیاسی می‌شود که از تولید کالاها و خدمات پشتیبانی می‌کنند.

شاخص­‌های ایجاد ارزش

مرکز نوآوری تجاری (CBI) پژوهش‌هایی درباره­‌ی نقش موارد نامحسوس در ایجاد ارزش در یک شرکت مدرن انجام داد و مدلی جامع برای ایجاد ارزش در شرکت‌های پیشرو توسعه داد که کاربران را برای سنجش اثر سرمایه‌های نامحسوس بر ارزش بازار یک شرکت توانا می‌سازد. در این تحقیق ۹ مورد از مهم‌ترین شاخص‌های غیرمالی که در ایجاد ارزش نقش مهمی دارند، تعیین شدند:

  • نوآوری
  • کیفیت
  • ارتباط‌های مشتری
  • قابلیت‌های مدیریت
  • پیمان‌ها
  • فناوری
  • ارزش نام تجاری
  • ارتباط‌های کارمندان
  • موضوع‌های جامعه و محیطی

این شاخص‌های ایجاد ارزش می‌توانند در ارزیابی کارایی سازمان‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

خلاقیت در مدیریت

از خلاقیت (Creativity) تعریف‌­های زیادی شده است. در اینجا برخی از تعاریف مهم را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

  • خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدف­‌دار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان
  • خلاقیت به کارگیری توانایی­‌های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است
  • خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است
  • خلاقیت عبارت است از طی­کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین.

الف تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی

خلاقیت یکی از جنبه­‌های اصلی تفکر یا اندیشیدن است . تفکر عبارت است از فرآیند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه دراز مدت. بر این اساس، تفکر از جنبه­‌ای بر دونوع است: تفکر همگرا و تفکر واگرا.

تفکر همگرا

تفکر همگرا عبارت است از: فرآیند بازآرایی یا دوباره­‌سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده­‌ی موجود در حافظه دراز مدت.

تفکر واگرا

تفکر واگرا عبارت است از فرآیند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده‌­ی موجود در حافظه درازمدت،

 خلاقیت

خلاقیت یعنی تفکر واگرا. براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه‌­ی تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از: فرآیند تشکیل تصویرهایی از پدیده­‌های ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از: فرآیند یافتن راه‌های جدید برای انجام دادن بهتر کارها. خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل ;خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید استمرار آن پس از غیبت آن پدیده‌ها.

ب تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی

خلاقیت یعنی ارائه‌­ی فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیت‌­های سازمان (مثلا افزایش بهره‌­وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه­‌ها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره). روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا (Robert J. Sternberg and Linda A. O’Hara) در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند:

  • دانش: داشتن دانش پایه­ای در زمینه‌ای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی
  • توانایی عقلانی: توانایی ارائه­ی ایده­‌های خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل
  • سبک فکری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر می­‌گزینند
  • انگیزش: افراد خلاق عموماً برای به فعل درآوردن ایده­‌های خود برانگیخته می‌شوند
  • شخصیت: افراد خلاق عموماً دارای ویژگی­‌های شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
  • محیط: افراد خلاق فراین عموماً د در داخل محیط‌های حمایتی بیشتر امکان ظهور می‌یابند.

این محققان مشخص کردند که عمده‌ترین دلیل عدم کارایی برنامه‌های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه‌ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت است. جایی که سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه‌های آموزش خلاقیت ایفا می‌کنند. جورج اف نلر (George f Kneller) در کتاب هنروعلم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: 1. آمادگی (Preparation)، 2. نهفتگی، 3. اشراق و 4. اثبات (Verification) را ذکر کرده است. از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع­آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می‌شوند.

در مرحله­‌ی بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز می‌کنند. در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی‌شود و فرد سعی در نظم­‌دادن تفکرات، اندیشه‌ها، تجارب و زمینه‌های قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد. درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه ) فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله) به خلق و ظهور ایده­ای جدید و بدیع منجر می‌شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی­آید صلاحیت و پتانسیل ایده­‌ی خویش را به اثبات برساند.

نوآوری

منظور از نوآوری، خلاقیت متجلی شده و به مرحله‌­ی عمل رسیده است، به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشه­‌ی خلاق تحقق یافته. نوآوری همانا ارائه محصول، فرآیند و خدمات جدید به بازار است. نوآوری به کارگیری توانایی‌­های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.

خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شد­ه­‌اند؟

خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه‌ها به شیوه‌­ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشه‌ها. یک سازمان که مشوق نوآوری است، سازمانی است که دیدگاه‌­های ناشناخته به مسائل یا راه‌­حل‌­های منحصر برای حل مسائل را ارتقا می‌دهد. .نو آوری فرآیند کسب اندیشه‌­ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است. سه مجموعه از متغیرها وجود دارند که می­‌توانند نوآوری را ایجاد کنند. آنها به 1. ساختار سازمانی، 2. فرهنگ و 3. توانایی منابع انسانی مربوط می‌شوند.

چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می­‌گذارند؟

بر اساس پژوهش­‌های گسترده، با توجه به متغیرهای ساختاری می­‌توانیم سه گزاره را بیان کنیم.

اول) اینکه ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند؛ زیرا که تخصص کاری آنها پایین‌­تر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیکی است. همچنین انعطاف‌­پذیری، قدرت انطباق و بارورکردن را که پذیرش نوآوری‌ها را آسان­تر می‌کند، بیشتر می‌کنند.

دوم) اینکه دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می‌دهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کرده و شکست­‌ها را بپذیرند.

سوم) ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سـدهای احتمالی در برابر نوآوری یـاری می­رساند. البته هیچ یک از این سه متغیر نمی‌­تواند وجود داشته باشد مگر اینکه مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.

چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می‌گذارد؟

سازمان‌های نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها تجربه‌­کردن را تشویق می‌کنند. آنها هم به موفقیت‌ها و هم به شکست­‌ها پاداش می‌دهند. آنها از اشتباهات تجربه کسب می‌کنند. یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویزگی زیر است:

  1. پذیرش ابهام
  2. شکیبایی در امور غیر عملی
  3. کنترل­‌های بیرونی کم
  4. بردباری در مخاطره
  5. شکیبایی در برخوردها
  6. تاکید بر نتایج تا بر وسایل
  7. تاکید بر نظام باز حکمرانی

کدام متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری اثر می‌­گذارند؟

در مقوله منابع انسانی در می‌یابیم که سازمان‌های نوآور فعالانه آموزش و توسعه­‌ی دانش اعضای خود را آن‌­طور که روز آمد باشد تشویق می‌کنند. امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می‌­آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرأت می‌دهند که تغییرپذیر باشند.

زمانی که اندیشه‌­ای جدید تکامل می‌­یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شوروشوق اندیشه را تعالی می­‌بخشند و آن را حمایت می‌کنند. بر مشکلات چیره می‌شوند و اطمینان می‌­دهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد.

ویژگی‌های افراد خلاق

روان‌شناسان سعی داشته‌اند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، برخی از دانشمندان عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است:

۱ سلامت روانی و ادراکی: توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع.

۲ انعطاف­‌پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی

۳ ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید

۴ ترجیح‌­دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه­‌کردن و درنظرگرفتن چالش­‌های جدید مسائل پیچیده

۵ استقلال رأی و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه‌­ی نظرات و اندیشه‌های نو.

عده­‌ای دیگر ویژگی­‌های افراد خلاق را به صورت زیر دسته‌بندی می‌کنند:

۱ خصوصیات ذهنی: کنجکاوی، دادن ایده‌های زیاد درباره­ی یک مسئله، ارائه­‌ی ایده‌های غیرعادی، توجه جدی به جزئیات، دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که درنظر دیگران عادی به شمار می‌روند، روحیه­‌ی انتقادی، علاقه‌­ی وافر به آزمایش کردن و تجربه، نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی.

۲ خصوصیات عاطفی: آرامش و آسودگی خیال، شوخ‌طبعی، علاقه به سادگی و بی‌­تکلفی در نوع لباس و جنبه‌های گوناگون زندگی، دلگرمی و امید به آینده، توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران، اعتماد به نفس و احترام به خود، شهامت و توانایی انتقاد سازنده.

۳ خصوصیات اجتماعی: پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل، مسئولیت­پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت­های گوناگون، قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.

گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد. کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می‌­توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونی‌­ها به پیش روند. بدیهی است در دنیای پیچیده­‌ی کنونی، سازمان‌هایی در رقابت با سایرین موفق‌­ترند که بتوانند از فرصت­‌های پیش‌رو به بهترین نحو استفاده کنند؛ و این امر جز با افزایش خلاقیت و نوآوری امکان­‌پذیر نیست.

از مهم­ترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود، افزایش انگیزش در میان کارکنان است‌‌، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار می‌روند.

همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش می‌دهد. ایجاد گروه‌های کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشه‌های متفاوت می‌تواند اشتیاق افراد را به کار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارت‌های تفکر خلاق را ارتقا می‌بخشد‌. پاداش و تشویق، ارتقای شغلی، اعتنا و اعتماد، عدم ارزیابی‌­های بی‌­مورد و وقت‌­گیر و ایجاد فضای کاری آرام و بدون ترس و بیم، حمایت سازمانی‌، تقویت همکاری­‌های متقابل و احساس هدف مشترک بین کارکنان و مدیران و ایجاد جذابیت کاری برای کارکنان، همه از جمله عوامل مهمی هستند که مدیران با تأثیر بر آنها و نیز اثرگذاری بر روی دو مؤلفه دیگر یعنی تخصص و تفکر خلاق، می‌­توانند به ارتقا و پیشرفت سازمان خود و در نتیجه ترقی جامعه کمک کنند.

توانایی تحلیل

توانایی تحلیلی به مهارت­‌هایی اشاره دارد که برای ادغام دانشی که فرد در یک کل منسجم دارد لازم است. بنابراین، درحالی‌که خلاقیت به تفکر متفاوت مربوط می‌شود؛ یعنی ارائه‌­ی ایده­‌هایی خارج از عرف، توانایی تحلیلی به تفکر همگرا مربوط می‌شود؛ یعنی ارتباط بخش­‌های متعددی از تفکر فرد و ادغام آنها در یک کل منسجم. ذهنیت یکپارچه می­‌تواند یک مشکل پیچیده‌­ی تجاری را به بخش­‌های قابل مدیریت آن تجزیه کرده و متغیرها و سوالات مهم را شناسایی کند. آنها این کار را ابتدا با نگاه­‌کردن به تصویر بزرگ انجام می‌­دهند که شامل یک نمای کلی از همه موضوعات درگیر است و سپس بر روی موضوعاتی که مربوط به مشکل مورد نظر هستند تمرکز می‌­کنند.

طبقه­‌بندی مدیران بر اساس خلاقیت و قدرت تحلیل

طبیعتاً همه‌­ی مدیران دارای نبوغ خلاقیت و توانایی تحلیل عمیق نیستند. در عوض آنها در این دو بعد متفاوت هستند که منجر به طبقه‌­بندی انواع مدیران می‌شود که در زیر توضیح داده شده است:

  • تازه‌­کار یا مبتدی: افراد تازه‌کار هم خلاقیت و هم توانایی تحلیلی پایینی دارند به منظور توسعه‌ی استراتژی‌های نوآورانه و در عین حال صحیح آنها باید توانایی‌­های خود را در امتداد ابعاد خلاقیت و توانایی تحلیلی گسترش دهند. باید توجه داشته باشید که افراد تازه­‌کار که در این زمینه به آنها اشاره می‌شود، نباید با تازه‌­کارهایی که تازه وارد یک شرکت شده­‌اند اشتباه گرفته شوند.

2- نظری یا تئوریک: نوع دوم تازه کار ممکن است تجربیات مختلفی داشته باشد و قبل از پیوستن به شرکت مهارت­‌های تحلیلی خود را تقویت کرده باشد. بنابراین آنها در حال حاضر دارای مهارت­‌ها و دانش برای تبدیل‌­شدن به یک کاتالیزور برای تغییر هستند. با‌این‌حال در طبقه بندی پیشنهادی تازه کار این مهارت­‌ها و دانش را ندارد.

نظری­ها با سطح عظیمی از انرژی خلاق و در عین حال توانایی تحلیلی کمی مشخص می‌شوند. آنها در طول زندگی و حرفه خود ایده­‌های مختلفی را جمع‌­آوری کرده‌اند و به طور مداوم ایده‌های جدیدی را توسعه می‌دهند. آنها طرز فکر بسیار متفاوتی دارند با این حال، از آنجایی که آنها قادر به ادغام بسیاری از ایده‌های مختلف و ارزیابی آنها با استفاده از استدلال ساختاریافته و منطقی نیستند تلاش­‌های آنها اغلب به هرج‌­ومرج ختم شده و اغلب پیش از موعد رها می‌شود.

3- مجریان کارآمد:  دارای ویژگی­‌های متضاد با بیننده هستند. درحالی­‌که آنها توانایی توسعه‌­ی ایده‌های خلاقانه جدید را ندارند، توانایی­‌های تحلیلی قوی دارند این در روشی که آنها تحلیل­‌های کیفی‌­و­کمی را با دقت و عمق انجام می‌­دهند، منعکس می‌شود.

4- کاتالیزورهای تغییر: کاتالیزورهای تغییر ویژگی­‌های مثبت فرد نظری و کارآمد را با هم ترکیب می­‌کنند. بنابراین، آنها دارای سطوح بالایی از خلاقیت و توانایی تجزیه و تحلیل هستند. آنها می­‌دانند که تدوین استراتژی چیزی بیش از خرد­کردن اعداد و امید به اینکه چیزی به دست بیاید که ایجاد ارزش و مزیت رقابتی را تضمین می­‌کند، نیست. آنها همچنین می­‌دانند که ایده‌ها به تنهایی برای ایجاد یک تجارت پایدار و سودآور کافی نیستند. در عوض از نظر آنها تدوین استراتژی ترکیبی از خلاقیت و تحلیل است. این تیپ‌­های مدیر با تعدادی ویژگی متضاد مشخص می‌شوند که به طور مؤثر در یک شخص متحد می‌­شوند. کاتالیزورهای تغییر این توانایی را دارند که:

  1. بین تخیل و خیال و یک حس ریشه­‌دار واقعیت جایگزین کنند.
  2. در زمان‌های خاص بسیار بازی‌گوش باشند اما در عرض چند دقیقه به سبک کاری بسیار منظم بازگردند.
  3. تغییر کنند! به سرعت از باز بودن جایی که آنها از نزدیک با دیگران کار می­‌کنند. به بسته شدن جایی که خود را منزوی می­‌کنند تا جزئیات تفکر خود را بررسی کنند.

منظر چهارم، ساختار فیزیکی و فراکتال

ساختار فراکتال (Fractal)

فراکتال ساختاری هندسی متشکل از اجزایی است که با بزرگ کردن هر جزء به نسبت معین، همان ساختار اولیه به دست آید. به عبارت دیگر، فرکتال ساختاری است که هر جزء از آن با کل همانند است. فراکتال‌ها در بسیاری از ساختارهای طبیعی مثل برف دانه‌ها، کوه‌ها، ابرها، ریشه، تنه و برگ درختان، رویش بلورها در سنگ های آذرین، شبکه آبراه‌ها و رودخانه‌­ها و غیره دیده می‌شوند و با آنها می‌­توان پدیده­‌های طبیعی بسیاری را تشریح، تفسیر و پیش­‌بینی کرد. بسیاری از عناصر مصنوع دست بشر نظیر تراشه‌های سیلیکونی، منحنی نوسانات بازار بورس، رشد و گسترش شهرها نیز از قوانین فراکتالی پیروی می‌کنند.

ساختار فیزیکی کارخانه نوآوری درخشان به واسطه‌­ی استقرار شرکت‌­ها، شتابدهنده‌­ها، آزادکارها (فریلنسرها) و سایرین در آن و ارتباط آنها با سازمان مذکور موجب بروز نوعی ساختار فراکتال شده است. به عبارت دیگر، کارخانه خود دارای ساختاری فیزیکی بوده و شرکت­‌های مستقر نیز دارای ساختاری فیزیکی هستند؛ و این همان ساختار فراکتال را به ذهن متبادر می‌­کند. به عبارت دیگر، کارخانه را می‌­توان به مثابه یک ساختار فراکتال در نظر گرفت.

سلسله مراتب

چالشی که در ساختار ویژه­‌ی فراکتال ظهور می‌­کند، سلسله مراتب است. پر واضح است که شرکت­‌های مستقر در کارخانه، خوددارای ساختاری اجتماعی هستند که سلسله مراتب بخشی از آن است. ساختار اجتماعی کارخانه خود دارای سلسله مراتب مستقل است. اما سلسله مراتب شرکت‌­های مستقر در امتداد عمودی سلسله­ مراتب ساختار کارخانه نیست بلکه در امتداد افقی آن است.

به عبارت دیگر، درحالی­‌که مدیران و کارکنان کارخانه خود را در رأس هرم سلسله مراتب می­‌یابند و شرکت­‌های مستقر را در سطح عملیاتی خود تصور می‌­کنند؛ از این نکته غافلند که سلسله مراتب هر یک کاملا مستقل بوده و در بهترین حالت ممکن در راستای افقی یکدیگر قرار دارد. بنابراین در این حالت، اصول تمرکز، فرماندهی، اختیارات و وظایف و سایر پارامترهای بوروکراسی اداری به مغالطه کشانیده می‌شود. مدیران قدرت را قبضه می‌­کنند و به ساختار­های اجتماعی مستقر به عنوان سلسله­ مراتب می­‌نگرند.

سیستم‌­های بسته و باز

به دلیل نوع مدیریت و ساختار نهادی خاصی که بر کارخانه حکم­‌فرما می‌­باشد، به نظر می­رسد که سیستم حداقل نسبت به شرکت‌­ها و افراد مستقر کاملاً بسته است. منظور از سیستم بسته، سیستمی است که بازخوردهای محیطی را نادیده انگاشته و در ورودی­‌ها و فرآیندهای کاری خود لحاظ نمی‌­کند؛ در­حالی‌­که در سیستم­‌های باز یا سایبرنتیک، دریافت و اعمال بازخورد از محیط به عنوان رکن اصلی سیستم جهت جلوگیری از آنتروپی (مثبت یا منفی) است.

منظر پنجم؛ ساختار اجتماعی و چابکی

سازمان چابک

سازمان چابک (Agile organization) سازمانی است که به تغییرات محیطی سریع پاسخ می‌دهد و انعطاف‌پذیری بالایی در رفع نیازهای مشتریان دارد. سازمان چابک و مبحث چابکی سازمان (Organizational Agility) یکی از مباحث بااهمیت در تئوری‌های سازمان و مدیریت به ویژه در حوزه مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت تولید است.

سازمان چابک باید بتواند تغییرات محیطی را تشخیص داده و به آنها به عنوان عوامل رشد و شکوفایی بنگرد. آنها در جایی دیگر چابکی را توانایی فائق آمدن بر چالش‌­های غیر منتظره برای مقابله با تهدیدات بی‌سابقه محیط کسب‌وکار و کسب مزیت و سود از تغییرات، به عنوان فرصت‌های رشد و پیشرفت تعریف می‌کنند.

چابکی را توانایی رونق و شکوفایی در محیط‌هایی که دارای تغییر مداوم و غیر قابل پیش‌بینی هستند تعریف کرده است. از این بابت سازمان‌ها نباید از تغییرات محیط کاری خود هراس داشته و از آنها اجتناب کنند؛ بلکه باید تغییرات را فرصتی برای کسب مزیت رقابتی در محیط بازار تصور نمایند.

پارادایم چابکی سازمانی

نکات اصلی پارادایم چابک این‌گونه خلاصه­‌سازی شده است:

  • بر مفاهیم رقابت، فعالیت‌های کسب‌وکار و ساختارهای سازمانی در قرن بیست و یکم تمرکز دارد.
  • مترادف با توسعه فناوری نیست؛ اگرچه تکنولوژی در آن نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند.
  • اشاره به تولید ناب، انعطاف‌پذیری و یکپارچگی سیستم‌های کامپیوتری و یا از این قبیل واژه‌های گیج کننده نیست.
  • پاسخی استراتژیک است نه تاکتیکی و در ارتباط با ایجاد مکانیزمی دفاعی در مقابل نیروهای رقابتی اولیه است.
  • بر همکاری و مشارکت تمرکز دارد.
  • یک مفهوم کل‌نگر است.
  • در ارتباط با قابلیت انطباق سازمان است که از طریق قابلیت ساختاردهی مجدد شرایط، امکانپذیر می‌باشد.
  • فرآیندها، ساختارها، سازمان، انسان‌ها، قابلیت‌های اجرایی و نظایر این‌ها از جمله موارد کلیدی هستند.
  • چابکی یک تغییر الگوی فکری و تغییر پارادایم است.
  • یک نوآوری مرحله‌ای در فرآیند تغییر محسوب می‌شود و نه یک نوآوری پلکانی و تدریجی.
  • بر مشارکت در سطح جهانی تاکید دارد.

ساختار ماشینی و ساختار ارگانیک

به دلیل نیاز به حفظ چابکی، شرکت­‌های مستقر در کارخانه اغلب دارای ساختاری ارگانیک هستند. به عبارت دیگر، ساختار ارگانیک شرکت­‌های مستقر، به عنوان یک استراتژی خوب در مقابل تلاطم‌­های محیطی به منظور دسترسی به حداکثر چابکی است. درحالی‌که به نظر می‌­رسد ساختار اجتماعی کارخانه بر گرفته از مکتب تیلوریسم و نوع به­‌روز شده‌­ای از ساختار ماشینی است. در ساختار ماشینی از نوع بسته، فراگردهای انجام کارها کند، بوروکراتیک، پر­هزینه و تعارض‌­آفرین است.

منظر ششم؛ ارتباطات

روابط بین سازمانی به الگوی تعاملی از ارتباطات میان شبکه‌ای از سازمان‌های رقیب یا همکار اشاره دارد که محور اصلی آن دسترسی به منابع است. زمانی‌که ارتباطات میان‌سازمانی مطرح می‌شود مساله‌ی محیط سازمان مطرح می‌شود و عامل اصلی این رابطه منابع محیطی است.

ارتباطات بین‌ سازمانی به موضوعاتی نظیر جریان اطلاعات، اشتراک‌گذاری اطلاعات، شهرت، همکاری، رقابت، ایجاد ائتلاف و قدرت توجه می‌کند. پیشرفت‌های نظری ارتباطات بین‌سازمانی تا اندازه زیادی چند رشته‌ای هستند. پژوهشگران ارتباطات اغلب تأکید بر فهم ارتباطات افراد و فهم ارتباطات درباره موضوعات دارند. اقتصاددانان و جامعه‌شناسان معمولاً پیوندها را برحسب مبادله در محتوای ارتباطات می‌بینند. این تأکید به وسیله متخصصان ارتباطات فرضیه‌ای را منعکس می‌کند که روابط بین‌سازمانی به وسیله کنش‌های ارتباطی افراد انجام می‌شود.وابط بین سازمانی یکی از موضوعات محوری تئوری‌های مدیریت است و از جنبه‌های مختلف قابل بررسی است. برای نمونه از منظر مدیریت بازاریابی با عنوان بازاریابی صنعتی بررسی می‌شود و از منظر درون سازمانی با عنوان ارتباطات سازمانی بحث می‌گردد. انواع مختلفی از ارتباطات میان‌سازمانی نیز مطرح است که مبانی نظری مربوط به خود را دارند. در این مقاله تمامی مباحث مرتبط با روایط بین سازمانی بحث می‌شود.

انواع روابط بین سازمانی (محیط و منابع)

دیر زمانی است روابط بین سازمانی به صورت جریان‌های از داد و ستد منابع و مبادله‌­ی اطلاعات وجود داشته است. در زمان کنونی الزامات و تغییرات به ویژه در زمینه رقابت سرسام­آور رشد سریع تکنولوژی دیدگاه‌های جدیدی از روابط بین سازمانی را مطرح کرده است:

  • اکوسیستم سازمانی
  • نظریه بوم‌شناسی جمعیت
  • نظریه وابستگی به منابع
  • تئوری بوم‌شناسی جمعیت
  • شبکه‌های همکاری

اکوسیستم سازمانی (سیستم زیست‌محیطی) نظریه‌ای است که توسط جیمز مور (James Moore) مطرح گردید. براساس این نظریه در زمانی کنونی سازمان‌ها در یک سیستم زیست‌محیطی سازمانی سیر تکاملی می‌پیماید. مقصود از سیستم زیست‌محیطی سازمانی، سیتمی است که بوسیله رابطه متقابل بین یک جامعه از سازمان‌ها و محیط بوجود می‌آید. سیستم زیست‌محیطی خطوط سنتی صفت را قطع می‌کند.

بر اساس نظریه بوم‌شناسی جمعیت، مجموعه‌ای از سازمان‌های مشابه از لحاظ منابع، فعالیت‌ها و محصولات، جمعیت را تشکیل می‌دهند. سازمان‌ها در یک جمعیت جهت کسب منابع مشابه و مشتری برای محصول مشابه با یکدیگر رقابت می‌کنند. آنچه در این تئوری جدید است ناهم‌گونی سازمان‌ها و سازشکاری آنها درون جمعیت است.

معنی عبارت وابستگی به منابع این است که سازمان به محیط وابسته است؛ اما همواره تلاش می‌کند تا منابع محیط را تحت کنترل خود در آورد و بدین وسیله میزان وابستگی خود به محیط را به پایین‌ترین حد ممکن برساند. تئوری وابستگی به منابع هم در بحث تاثیر محیط بر سازمان و هم در بحث روابط بین‌سازمانی حائز اهمیت است.

دیدگاه سنتی مبتنی بر شبکه همکاری جایگزین دیدگاه سنتی وابستگی به منابع شده است. سازمان­‌ها با همکاری با یکدیگر سعی در افزایش توان رقابت دارند و در منابع کمیاب سهیم می‌شوند. جهت نوآوری و حل مساله، همکاری شرط لازم است. مشارکت در خطر به هنگام ورود به بازار تازه، تامین هزینه‌های سنگین برنامه‌های جدید و ارائه تصویری بهتر از سازمان در صنعت از دلایل اصلی همکاری است.

کانون توجه پژوهش

بیشتر پژوهش‌های ارتباطات بین‌ سازمانی به تأثیر متقابل بین فرآیندهای سطح خرد (مانند؛ کنش‌های نمایندگان سازمان) و سطح کلان (مانند؛ سیتم‌های کیفی جامع) تمرکز دارند و با نشان دادن ساختار کیفی سیستم موقعیتی را برای درک الگوهای نوظهور و تفاوت سیستماتیک میان اعضایش فراهم می‌کند.

با اینکه مسائل سطح کلان یا سطح خرد در کانون توجه توسعه دانش، پژوهش و نظریه هستند، خودش را با وظایف سازمانی در ساختارهای اجتماعی (که به وسیله شکلی از ارتباطات و مبادله ایجاد شده است) مرتبط می‌سازد؛ و به چگونگی تأثیر متقابل ساختار با قدرت سازمانی، شهرت، استقلال، سهم بازار، نفوذ اجتماعی و غیره می‌پردازد. به خاطر تأکید ساختارها است که در نتیجه مشارکت، اتحاد و انزوای سازمان‌ها، یک عنصر ضروری برای پژوهش درباره ارتباطات بین‌ سازمانی تشکیل می‌یابد که به درک چنین روابطی بپردازد.

محتوای بین‌ سازمانی فضایی است که در آن هم سازمان‌های فردی و هم تجلی این کنش در آن مورد استفاده قرار می‌گیرند. تحلیل شبکه اجتماعی شیوه‌ای بر شناخت ساختار کلی سیستم و ماهیت کارکرد سازمان‌ها درون آن می‌باشد. مفاهیم شبکه‌ای نظیر اعضای گروه، منفرد و پیوند کارکردهایی هستند که گستره­ی ارتباط سازمان با سازمان دیگر را در سیستم توصیف می‌کنند.

روابط بین سازمانی در سطح کلان

توسعه‌­ی نظریه‌­ی سطح کلان به تحلیل زمینه‌های بین‌سازمانی بزرگتر یعنی به دنبال کشف ساختارهای آرمانی، فهم پویایی سیستم‌های بین‌سازمانی و بررسی چگونگی شکل‌گیری و حفظ سیستم‌های جمعی می‌پردازد. این مساله در روابط بین سازمانی اهمیت بسیار زیادی دارد.

دانشمندان به عناوینی نظیر به اشتراک‌گذاری و پیوند اطلاعات با دیگر سازمان‌ها و ایجاد یک جریان اطلاعات کارا و موثر توجه دارند. دانش ارتباطات نوعاً با کنش‌های سازمانی افراد (کسانی که با هم ارتباطات دارند و با چیزی که ارتباط برقرار می‌کنند) و همکاری‌های آینده‌شان در زمینه‌های تعاملی بزرگتر شناخته می‌شود.

نظریه ساخت‌یابی را می‌توان برای تبیین چگونگی شکل‌دهی و تولید ساختارها، فرآیندها و کارایی شبکه استفاده کرد. توسعه نظری اصلی در حوزه شهرت، نفوذ اجتماعی، روابط همکاری، رقابت و پویایی تحولی سازمانی است. صورت‌های کلی شبکه (ساختارهای بین‌سازمانی) با یک تنوعی از رویکردهای روش‌شناسی ارزیابی می‌شود و توسعه نظری با چنین روش‌شناسی همراه شده است.

برای مثال، تراکم، روشی برای شناخت درصدد پیوند واقعی در یک سیستم است. شبکه‌های متراکم سازمان‌های محلی سرمایه اجتماعی لازم را نشان می‌دهد. درحالی‌که از نظریه‌های انقلابی درباره سیستم‌های منظم اقتباس می‌کند، بعضی پیشنهاد می‌کنند که تراکم متوسط نشانگری است که یک سیستم نوظهور بدور از آشوب به نظم نزدیک می‌شود.

روابط بین سازمانی در سطح خرد

در روابط بین سازمانی نظریه‌های پیوند اشاره به سازمان‌های شبکه‌ای با دیگر سازمان‌ها به منظور مدیریت بی‌ثباتی و روابط دارد. تحلیل سازمان‌های غیردولتی نشان می‌دهد که کارکردهای اصلی شبکه‌های سازمان غیردولتی شامل بر مبادلات اطلاعات و ارتباطات می‌شود.

معنای اشتراک‌گذاری اطلاعات ظاهراً اهداف نوع دوستانه‌تر را گسترش می‌دهد، نظریه خدمات عمومی ماهیت فعالیت‌های سازمانی را توضیح می‌دهد که با امتیازات جمعی کلی بدون پیشنهاد امتیازات قابل مشاهده برای مشارکت سازمان‌ها همکاری دارد. نمونه‌هایی از فعالیت‌های سطح سازمانی شامل فعالیت‌های مشارکتی نظیر اتحادیه، گروه‌های تجاری و انجمن‌ها می‌باشد.

پیشرفت‌های اولیه بر روی اصول زیربنایی تأثیر می‌گزارد و اغلب روابط بین‌سازمانی را با وجود هم‌زمان روابط همکاری و رقابتی مشخص می‌کند. چنین مطالعاتی نشان می‌دهد که تحول فعالیت‌های همکاری و ارتباطاتی، منابع اشتراک‌گزاری را بدون پذیرش پاداش برای چنین رفتاری را تسهیل می‌کند.

یافته‌ها توضیح می‌دهد که فعالیت‌های مشارکتی جاری یک فضای معمولی برای اشتراک‌گذاری اطلاعات ایجاد می‌کند. اشتراک‌گذاری اطلاعات با همکاری‌های کوچک با انتقال به خطرات جمعی‌تر و رقابتی‌تر شروع می‌شود. پژوهش بعدی فهم فرآیندهای ارتباطات درون‌سازمانی را هدایت می‌کند که چنین تلاش‌های همکارانه و نیز امتیازات جمعی را تسهیل می‌کند.

منظر هفتم؛ فناوری اطلاعات

تحقیقات انجام‌شده در دو دهه اخیر ثابت کرده است که سازمان‌هایی که بر روی فناوری سرمایه‌گذاری کرده و مسیر نوآوری را انتخاب می‌کنند، می‌توانند سهم بازار، ارقام مالی و جایگاه رقابتی خود را بهبود دهند. یکی از این فناوری‌های پرکاربرد فناوری اطلاعات است؛ که با پیدایش آن گامی مهم در جهت افزایش سهولت فعالیت‌های انجام شده در سازمان برداشته شده است. توجه داشته باشید که همه­ی انواع نوآوری از نوع فناورانه نیستند (از جمله نوآوری در ساختار، روابط، حل­مسئله، آموزش، فرهنگ و اقتصاد).

اکثر سازمان‌های مدرن بدون فناوری اطلاعات نمی‌توانند به‌طور مؤثر یا کارآمد عمل کنند. کاربرد فناوری اطلاعات در مدیریت، چگالی بالایی از فرصت‌ها را برای افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان فراهم می‌کند. همچنین استفاده از فناوری اطلاعات در رشد تجاری سازمان‌ها و افزایش سطح ارتباط با مشتریان نیز نقش بسزایی دارد. مهمترین مزایای فناوری اطلاعات برای سازمان و مدیریت عبارتند از:

  • بهبود تصمیم گیری در سازمان
  • ذخیره اطلاعات و حفاظت از آن
  • قابلیت دورکاری
  • کمک به تراکنش و جابجایی پول
  • بهبود بازاریابی و رشد تجاری
  • بهبود پشتیبانی و افزایش رضایت مشتری
  • مدیریت منابع
  • کمک به تبلیغات آنلاین سازمان ها
  • کمک به خرید آنلاین
  • بهبود ارتباطات جهانی

جمع­‌بندی و ارائه­‌ی راهکارهای استراتژیک

چالش­‌ها از هفت منظر طرح شده دسته‌بندی شده و در سه سطح کلان (سازمان)، واحد سازمانی و عملیاتی طرح شده­‌اند. جدول شماره‌­ی یک به جمع­‌بندی مطالب و ارائه­‌ی راه­کارهای استراتژیک می‌پردازد. توجه داشته باشید که استراتژی به معنای چشم­‌انداز، مأموریت، اهداف و یا برنامه­‌های ­عملیاتی نیست؛ بلکه استراتژی، استراتژی است و به عنوان نقشه‌­ی راه اجرای برنامه­‌های عملیاتی به منظور دستیابی به اهداف تدوین، اجرا و ارزیابی می‌شود. تدوین، اجرایی‌­سازی و ارزیابی استراتژی­‌ها علمی کاملاً تخصصی است؛ که الزاماً می­‌بایست توسط یک استراتژیست خبره مورد مداقه، مطالعه و نظارت قرار گیرد. بنابراین، لازم است، سهام­‌داران و هئیت‌مدیره‌­ی کارخانه نوآوری درخشان یزد از نگاه کاملاً علمی و ریشه­‌ای به موضوعات نگاه­ کنند.

جدول شماره­‌ی یک: جمع­‌بندی و ارائه‌ی راهکارهای استراتژیک

ردیف

منظر

عنوان چالش

سطح چالش

کلان  / واحدسازمانی / عملیاتی

استراتژی پیشنهادی

1

اول بازی‌های سیاسی

 

 

فرهنگ‌­سازی، تسهیل ارتباطات، ارتباطات غیررسمی، هم‌­راستایی و غیره

2

تضاد فرهنگی

 

 

3

بازی‌های زبانی

 

 

4

تضاد منافع

 

 

5

ایجاد تعارض

 

 

6

بروز تنش

 

 

7

دوم

اختیارات رسمی

 

 

1.   استانداردسازی (سیستم‌های اطلاعات مدیریت، دستور العمل­‌ها، کتابچه‌ها، منشورها و غیره)

2.   اجتناب، مصالحه، رقابت، گذشت و همکاری

8

به‌کارگیری قدرت برای کسب قدرت

 

 

9

کنترل منابع کمیاب

 

 

10

کنترل دانش و اطلاعات

 

 

11

روابط بین‌شخصی و سازمان غیررسمی

 

 

12

سمبل‌­گرایی و مدیریت معانی

 

 

13

کنترل فرآیندهای تصمیم­‌گیری

 

 

14

کنترل مرز

 

 

15

سوم

نقص در زنجیره و شبکه‌­ی ارزش

 

 

تعریف زنجیره و شبکه ارزش، تعریف شبکه­‌های بین سازمانی، استقرار سیستم مدیریت ارزش و غیره

16

فرصت‌­سوزی

 

 

17

ناکامی در خلق ارزش

 

 

18

چهارم

ساختار فیزیکی

 

 

آموزش، فرهنگ‌­سازی، تسهیل ارتباطات، سیستم­‌های اطلاعات مدیریت و غیره

19

تصور فراکتال بودن

 

 

20

پنجم

ساختار اجتماعی

 

 

هم­راستایی، ایجاد کانال­‌های ارتباطی، سیستم­‌های اطلاعات مدیریت، رویدادها و غیره

21

چابکی

 

 

22

ششم

شبکه­‌سازی

 

 

23

هم­‌رسانی

 

 

24

هم‌­افزایی

 

 

25 هفتم مدیریت داده­‌محور

 

 

استقرار یک سیستم اطلاعات مدیریت جامع شامل زیرسیستم‌­های:
(CRM, ERM, Help Desk, Project Manager, etc)

 

 

26

مدیریت دانش و اطلاعات

 

 

27

مدیریت اطلاعات

 

 

28

مدیریت داده

 

 

 

دیدگاه‌ها (1)

محمد میرزایی 24 خرداد 1403 - 8:45 بعد از ظهر

تحلیل جالبی بود. با تشکر

دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.